همون همیشگی

ساخت وبلاگ
دقیق یادم نمی‌آد که اسلو سردتر بود یا شب‌های تِلو. انگار که سرما تا ته عصب‌ها و نورون‌هامم رخنه کرده باشه. مغزم روی چندتا تصویر منجمد شده بود. قفل بودم. گیج و سرد و کلافه. دور خودم پیچ می‌خوردم و الکی همون همیشگی...ادامه مطلب
ما را در سایت همون همیشگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dianda بازدید : 25 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 17:14

صدای لااله‌الاالله یک ثانیه از سرم نمی‌افتاد. تا چشم کار می‌کرد آدم بود. مردها و زن‌های سیاه‌پوش. و جنازه‌ای که سوار بر موج دوش‌های مردم غوطه‌ور بود. خیابان را سراسر مه و دود برداشته بود. تصویر مبهمی همون همیشگی...ادامه مطلب
ما را در سایت همون همیشگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dianda بازدید : 44 تاريخ : چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت: 14:07

نفس می‌کشم مث یه جورچین، مث یه روبیک. از دور که نگاه می‌کنی انگار دیگه کاری از دست کسی برنمی‌آد. جوری گره خورده که حتی خدا هم نمی‌تونه بازش کنه. اما وقتی صبر کنی، دقیق نگاهش کنی، بهش نزدیک‌تر بشی و خوب به همه‌جاش چشم بچرخونی می‌فهمی حتما ی همون همیشگی...ادامه مطلب
ما را در سایت همون همیشگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dianda بازدید : 31 تاريخ : جمعه 28 مهر 1396 ساعت: 17:14

سرِ پا شدن آتش زمان می‌برد. حوصله می‌طلبد. باید پایش ایستاد. بادش زد. آتش تا بخواهد به نقطه‌ی استوار و ثابتی برسد که ناگهان به هر بهانه خاموش نشود و نمیرد، حراست می‌خواهد. سخت است. باید زمانی را بگذاری و بنشینی پایش و خوب با حوصله نگاهش داری. سرِ وقت همون همیشگی...ادامه مطلب
ما را در سایت همون همیشگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dianda بازدید : 40 تاريخ : جمعه 28 مهر 1396 ساعت: 17:14

فکر می‌کنی تصادفیه؟ این‌که مرکز تخصصیِ چشم‌پزشکی رو توی خیابون اسفندیار ساختن به نظرت تصادفیه؟ یا مثلن این‌که اسم تو رو این گذاشتن اتفاقی بوده؟ هرچی تو این چند سال آمار و احتمالات و فرآیندهای تصادفی و توابع خودبازگشتی و آشکارسازی و تخمین خوندم فهمیدم که همه‌چی تصادفیه و به همون نسبت هم هیچ‌چی تصادفی نیست. مثلن همین‌که فیروزکوه بشه نقطه‌ی عطف قصه.به صفری‌ها زنگ زده بودیم که فردا بیان. اونا هم گفتن همون همیشگی...ادامه مطلب
ما را در سایت همون همیشگی دنبال می کنید

برچسب : لبخند, نویسنده : dianda بازدید : 46 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 15:31

بچه‌تر که بودم، قصه‌ی مورد علاقه‌ام روایتی بود که مادر از مَثَل "جیک‌جیکِ مستونه‌ت بود، فکرِ زمستونت نبود؟" برایم تعریف می‌کرد. هر بار به این شرط خوابم می‌برد که داستان مورچه و گنجشک را بشنوم. یهو وسطای جاده بود که یادم افتادش. فیروزکوه بود یا قزوین؟ یادم نمیاد. لعنتی. چه سالی بود؟ اینم یادم نیست. اما خب مورچه تموم تابستون رو داشته آذوقه جمع می‌کرده. اینو یادمه. گنجشک اما "در لحظه" زندگی می‌کرده. همون همیشگی...ادامه مطلب
ما را در سایت همون همیشگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dianda بازدید : 30 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 15:31

دزدان دریاییِ کاراییب را حتمن همه‌ی عشقِ سینماها دیده‌اند. درست‌ که فیلمی برخاسته از دلِ هالیوود و سرمایه‌داری و شکم‌سیری باشد، اما پُرست از عشق به سینما. فیلمی که اولین بار از روی یک پارکِ تفریحی در دیزنی‌لند ساخته شد! ولی در تاریخ ماند. به خاطرِ آخرین جانی دپِ سرزنده و شنگولی که می‌بینیم؛ به خاطرِ کیرا نایتلی در آستانه‌ی اوج گرفتن؛ به خاطرِ اورلاندو بلومِ کم‌تر دیده شده و تحویل گرفته شده و تمام صحنه‌های نابی که گوروربینسکی خلق کرده.در قسمتِ نخستِ مجموعه -که به زعمِ نگارنده‌ی این سطور به‌ترین قسمتِ مجموعه هم هست- همان اوایلِ فیلم جایی که جک اسپارو در یک آسیاب پنهان شده. با صاحبانِ آسیاب دعوای همون همیشگی...ادامه مطلب
ما را در سایت همون همیشگی دنبال می کنید

برچسب : بلانسبتِ, نویسنده : dianda بازدید : 44 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:14

رئیسِ بزرگ فهرست نامزدهای جشنواره‌ی فیلم فجر هم اعلام شد. آن‌چه در نگاهِ نخست بیش‌تر به چشم می‌آید حضورِ "ابد و یک روز" در تقریبن تمامیِ بخش‌ها و حضورِ کم‌رنگِ "اژدها وارد می‌شود" تنها در بخش‌های فنی است."ابد و یک روز" اولین ساخته‌ی قابلِ احترامِ کارگردانی جوان به نامِ سعید روستایی است که روایتش از جنسِ فیلم‌هایی‌ست که نمونه‌اش را در سینمای‌مان پیش‌تر دیده‌ایم. فیلمی که شباهتِ غریبی به "هیچ" و "بی‌خود و بی‌جهت" کاهانی دارد اما هم‌چون این فیلم‌ها تنها اسیرِ موقعیت نمانده و شخصیت‌هایش را به خوبی و تمام و کمال به مخاطب معرفی می‌کند. مجموعه‌ی بازیگرانش حرفه‌ای‌ست و شاید به‌ترین انتخاب بازیگران را همون همیشگی...ادامه مطلب
ما را در سایت همون همیشگی دنبال می کنید

برچسب : رئیسِ,بزرگ, نویسنده : dianda بازدید : 24 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:14

بخشش -،- لازم نیست -،- و چند داستانِ دیگر هشدار: این متن ممکن‌ست چیزهایی را در مورد دو فیلمِ لانتوری و خشم و هیاهو بگوید که ممکن‌ست شما دلتان نخواهد پیش از دیدنِ فیلم بدانید!چند روزی هست که صحنه‌ای مدام جلوی چشمانم رژه می‌رود. در روز بارها و بارها فکرم را به خودش مشغول کرده. مدت‌ها خیره می‌مانم به یک گوشه و با خودم مرور می‌کنم. دو سکانس در مجموعه‌ی فیلم‌هایی که در جشنواره دیدم با هم شباهتِ غریبی داشتند. شاید هم از منظرِ من شبیه بودند. از قضای روزگار و اصلِ توارد حتا بازی‌گران و نقش‌ها هم با کمی تفاوتِ جزئی در جای خودشان بودند. انگار همه‌چیز دست‌به‌دست هم دادند تا چیزی را برای من و تنها من روش همون همیشگی...ادامه مطلب
ما را در سایت همون همیشگی دنبال می کنید

برچسب : بخشش,لازم,نیست,داستانِ,دیگر, نویسنده : dianda بازدید : 50 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:14

نوستالژیای الکی میازاکی را برای داستان‌های بی‌نظیرش دوست دارم. داستان‌هایی که هربار من را مثلِ کودکی‌ پای خودش می‌نشاند و با خودش هم‌راه می‌کند. علاوه بر این نمی‌شود هم‌سن من بود و میازاکی را دوست نداشت، یا تنها به واسطه‌ی داستان‌هایش مجذوبش شد. تمام آثار میازاکی نوستالژی کارتون‌های بچگی را برایم زنده می‌کند. انیمیشن‌هایی که با دست کشیده می‌شدند و پر بودند از خیال و فانتزی. کارتون‌هایی که مشق‌هایمان را تند تند می‌نوشتیم تا بی‌خیال و بی‌دغدغه پای آن‌ها بنشینیم و برای ساعتی جادوی آن‌ها بشویم. میازاکی اما خوش‌تکنیک‌تر و کاردرست‌تر از سریال‌های کارتونیِ نوستالژیکِ بچگی‌هایمان انیمیشن می‌سازد. هرچ همون همیشگی...ادامه مطلب
ما را در سایت همون همیشگی دنبال می کنید

برچسب : نوستالژیای,الکی, نویسنده : dianda بازدید : 29 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:14